
خاطره ای از شهید بابایی در ماه مبارک رمضان
سرکار خانم اقدس بابایی، خواهر گرامی شهید سرلشگر عباس بابایی نقل می کنند:
در سال 1353 همراه همسرم (آقای سعیدنیا) که از کارکنان نیروی هوایی ارتش بودند؛ در منازل سازمانی پایگاه دزفول زندگی می کردیم. حدود دو سال می شد که عباس از آمریکا برگشته بود و به منظور گذراندن دوره تکمیلی خلبانی هواپیمای اف 5 به پایگاه ذزفول منتقل شده بود.
در آن زمان او هنوز ازدواج نکرده و بیشتر وقتها در کنار ما بود.
به یاد دارم روزی از روزهای ماه مبارک رمضان بود و طبق معمول عباس صبح قبل از رفتن به محل کار به خانه ما آمد. چهره اش را غم و اندوه پوشانده بود و ناراحت به نظر می رسید. وقتی دلیل آن را جویا شدم، با افسردگی گفت:
- نمی دانم چه کار کنم؟ به من دستور داده اند که امروز را روزه نگیرم.
- با شگفتی پرسیدم:
- برای چه؟
- عباس ادامه داد: